لوگوی مناسبتی امروز گوگل: کریستوف کیشلوفسکی و زادروز او - زندگینامه و فعالیت های هنری و سینمایی و فهرست آثار او - Krzysztof Kieslowski

به گزارش دکتر برای تو، لوگوی مناسبتی امروز گوگل، البته در بعضی کشورها به کریستوف کیشلوفسکی اختصاص داده شده بود که در تصویر نخست این پست می بینید. او اگر زنده بود، حالا 80 سالش شده بود، اما او سال ها پیش و دو سال بعد از اعلام بازنشستگی در 54 سالگی درگذشت.

لوگوی مناسبتی امروز گوگل: کریستوف کیشلوفسکی و زادروز او - زندگینامه و فعالیت های هنری و سینمایی و فهرست آثار او - Krzysztof Kieslowski

جهت دریافت مشاوره خدمات طراحی لوگو از بهترین و باتجربه ترین طراحان کشور همراه ما باشید. از طراحی لوگو و آرم تجاری تا برندینگ حرفه ای را با بهترین قیمت از نماشو بخواهید.

تاریخ تولد: 27 ژوئن 1941در ورشو لهستان.

تاریخ مرگ: 13 مارس 1996 در ورشو لهستان.

فیلم های مهم: آماتور (1979)، شانس کور (1981)، ده فرمان (1988)، فیلمی کوتاه درباره کشتن (1988)، فیلمی کوتاه درباره عشق (1988)، زندگی دوگانه ورونیکا (1990)، سه رنگ آبی (1993)، سه رنگ سفید (1994)، سه رنگ قرمز (1994).

در جهان فیلم هایی که منتقدان و کارشناسان سینمایی امتیاز بالایی بدان ها می دهند، لزوماً سینمادوستان عادی را راضی نمی نمایند، اما فیلم های کیشلوفسکی توانستند هر دو گروه را به خود جذب نمایند. ممکن است بعضی مفاهیم در فیلم های کیشلوفسکی در نظر بعضی فوق العاده جذاب اما برای بعضی دیگر بسیار زننده باشند، یا آنچه برای فردی تازگی دارد و نوآورانه یا تکان دهنده است، برای دیگری کاذب و تکراری جلوه کند. البته این که هر فیلمی در مخاطبان مختلف خود حال و هوای متفاوتی ایجاد می نماید، امری طبیعی است. به هر حال سینمادوستان و حتی اشخاص عادی هم شاید بر حسب اتفاق یکی از فیلم های کیشلوفسکی را دیده باشـند. معمـولاً هم یکی از فیلم های مجموعه سه رنگ (آبی، قرمز، سفید) یا زندگی دوگانه ورونیکا هستند که توانسته اند نظر مخاطبانی از طبقات و گروه های مختلف اجتماعی را به خود جلب نمایند.

موضوعاتی که کیشلوفسکی برای تماشاچی بازگو و مسائلی که مطرح می نماید، ساده و بنیادی اند به طوری که هرکس به روش خودش با این مسائل کنار می آید، اما کیشلوفسکی در فیلم هایش جاهای دردناک این موضوع ها را مانند یک جراح می شکافد و با جرئت تمام به عمقشان فرومی رود. اعماقی که شاید در نظر بعضی رسیدن تا آن جا دور از ذهن، خارج از دسترس یا کاملاً غیرممکن باشد. این کار کیشلوفسکی نشان می دهد که خودش سخت درگیر این موضوعات بوده، و فقط به لمس کردن آن ها کفایت نمی کرد، به عبارتی دیگر، از کنار مسائل حیاتی ساده نمی گذشت.

او می خواست با آنالیز این موضوعات، مخاطبانش را از وجود زخم ها باخبر سازد. آنچه از همه مهم تر است، این است که او دارویی برای این زخم ها تجویز نمی نماید. او جواب سوالاتی را که در فیلم هایش مطرح می نماید نمی دهد، یا حداقل جواب مستقیم و صریح را نمی دهد، راهکار نشان نمی دهد بلکه فیلم های او بیشتر یک راهنما هستند، یک اشاره به دردها، نه دوای این دردها، و در نهایت فیلم های او یک جستجوی عظیم هستند.

ژانر معمول فیلم های کریستوف کیشلوفسکی درام های پرسشگر انسانی بود و خلاصه فیلم های او را می توان در واژه های انسان، اروپا، عشق، مرگ، امید، نیستی، تصادف، تقدیر. دانست. او سینماگری که دوران اوج و شکوفایی سینمای مدرن اروپا را دوباره زنده کرد. فیلم های ابتدایی او مانند آماتور و شانس کور، به هیچ وجه به شهرت فیلم های بعدی کارنامه کیشلوفسکی نمی رسند اما سکوی پرتابی برای وی به شمار می فرایند.

کیشلوفسکی که مشهورترین کارگردان سینمای لهستان در آخرین سال های حکومت کمونیستی بود و شهرتش در دهه 1990 با ساخت سه گانه رنگ ها (سفید، آبی و قرمز) به اوج رسید، تقریباً تمام فیلم را با فیلترهای زردِ تیره ساخته و به همین خاطر شهر ورشو مثل دوزخی زمینی به نظر می رسد.

اسکورسیزی می گوید این آثار به سینمایی عظیم، جامع، انسانی و شخصی و ژرف تعلق دارد که حالا که آدم فکر می نماید می بیند چه دوران طلایی برای سینمای بین المللی بوده است.

کیشلوفسکی در شهر ورشو به جهان آمد. اما دوران کودکی اش در چند شهر کوچک لهستان گذشت؛ زیرا همراه با پدر مهندسش که مبتلا به سل بود، در پی بهبودی به شهرهای مختلفی می رفت. در شانزده سالگی در یک دوره آموزش آتش نشانی شرکت کرد؛ ولی پس از 3 ماه آن را رها کرد. در سال 1957بدون آنکه هدف شغلی خاصی را مدنظر داشته باشد، وارد دانشکده فنی تئاتر ورشو شد؛ زیرا که یکی از اقوامش آنجا را اداره می کرد. سپس تصمیم گرفت کارگردان تئاتر گردد اما چون مدرک لیسانس لازم برای تحصیل در دورهٔ کارگردانی را نداشت، تحصیل در سینما را به عنوان قدم میانی انتخاب کرد.

او در سال های 1964 تا 1968 در مدرسهٔ لودز مشغول به تحصیل بود. در دوره ای با درجهٔ نسبتاً بالایی از آزادی هنری. پس از آن کیشلوفسکی، علاقه اش را به تئاتر از دست داد و تصمیم گرفت فیلم مستند بسازد.

در نوجوانی به علت بیماری پدرش روزگار سختی را پشت سر گذاشت. در رشته ای که چندان باب میل اش نبود (تئاتر) تحصیل کرد و آن را هم نیمه کاره رها کرد. در این مدت حتی مجبور بود که به عنوان خیاط تئاتر کار کند. اما مشکل بعدی او سربازی بود. این مشکل را با رژیم غذایی سختی حل کرد و معافیت پزشکی خود را گرفت. اما این تازه شروع راه برای او بود چرا که تازه سینما را به عنوان دغدغه اصلی زندگی اش کشف و انتخاب کرد.

برای تحصیل در مدرسه سینمایی لودز دو بار رد شد. اما در سومین درخواست اش پذیرفته شد. مدرسه لودز افرادی چون رومن پولانسکی و آندره وایدا را در لهستان تربیت نموده بود. پس از تحصیل در این مدرسه، به تئاتر و نیز سینمای مستند پرداخت. اما به دلایلی هر دو را کنار گذاشت و نخستین فعالیت های سینمایی اش را شروع کرد. کارکنان (1975) اولین فیلم غیرمستند وی محسوب می گردد.

ده فرمان، یک مجموعه آپارتمانیست که قرار بود ساخت هرکدام از قسمت ها را یک کارگردان برعهده بگیرد اما شرایط به گونه ای رقم می خورد که کیشلوفسکی مجبور می گردد تمام قسمت ها را خودش کارگردانی کند. البته قسمت های پنجم و ششم به علت زمان طولانی تر به شکلی جداگانه و با نام های فیلمی کوتاه درباره کشتن و فیلمی کوتاه درباره عشق ساخته شدند.

کیشلوفسکی جز مفاخر سینمای مدرن در اواخر قرن بیستم به شمار می رود. درک وسیع او از اروپا (مهد مدرنیسم) و شرایط اجتماعی آن باعث شد تا سینمای مدرن برای او صرفا یک کلاس هنری نباشد. او درک جامع و دقیقی از انسان در روزگار مدرن داشت و همین مهم ترین تفاوت او با خیلی از فیلمسازانی است که سینمای مدرن شان بیشتر متظاهرانه و سوءاستفاده گرایانه است تا دلسوزانه و حقیقی.

سینمای او در حالی که به شدت اخلاقی است اما بسیار تلخ و گزنده هم هست. امید و تقدیر در بیشتر آثارش نقشی معین نماینده دارند. اما چیزی که بیش از این ها در آثار او قابل رویت است، فضاسازی سرد و تاثیرگذار فیلم های اوست. در تک تک آثار او این فضای سرد و غم زده که کیشلوفسکی تاکید می نماید اساسا ناشی از مدرنیسم است (به خصوص در ده فرمان) وجود دارد و بیننده را به خوبی به نقطه ای می رساند که مد نظر وی است.

موسیقی نیز در آثار او کاملا حساب شده و تحت کنترل است و در راستای همان فضاسازی مورد استفاده قرار می گیرد. به همین دلیل در بیشتر آثارش فقط از یک آهنگساز استفاده می کرد.

او همیشه تاکید می کرد که پس از سه رنگ خود را بازنشسته خواهد نمود. اما شواهد نشان می دهند که روی سه گانه ای جدید درباره کمدی الهی دانته کار می نموده است. بهشت تنها فیلمنامه کامل شده او، توسط تام تیکور در سال 2002 ساخته شد.

جوایز مهم:

جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز برای فیلم آبی (1993)، جایزه خرس نقره ای بهترین کارگردانی در جشنواره برلین برای فیلم سفید (1994)، نامزد دریافت نخل طلای کن برای فیلم کوتاهی درباره کشتن (1988)، زندگی دوگانه ورونیکا (1991) و قرمز (1994)، نامزد دریافت جایزه اسکار در رشته بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه برای فیلم قرمز (1995).

منبع: یک پزشک
انتشار: 8 تیر 1400 بروزرسانی: 8 تیر 1400 گردآورنده: dr4u.ir شناسه مطلب: 1691

به "لوگوی مناسبتی امروز گوگل: کریستوف کیشلوفسکی و زادروز او - زندگینامه و فعالیت های هنری و سینمایی و فهرست آثار او - Krzysztof Kieslowski" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "لوگوی مناسبتی امروز گوگل: کریستوف کیشلوفسکی و زادروز او - زندگینامه و فعالیت های هنری و سینمایی و فهرست آثار او - Krzysztof Kieslowski"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید