تظاهر به بارداری برای سرقت های سریالی - دکتر برای تو

به گزارش ایران، چند روز قبل زن جوانی با تلفن همراه مادرش تماس گرفت تا حالش را جویا گردد اما پس از چندین تماس وقتی مادرش پاسخگو نشد با محل کارش که یک مرکز خیریه بود تماس گرفت اما زن میانسال به محل کارش نیز نرفته بود و همین مسأله دخترش را بیشتر نگران کرد و او به خانه مادرش رفت. زن جوان وقتی وارد خانه شد با دیدن وسایل به هم ریخته خانه و مادرش که بیهوش روی زمین افتاده بود موضوع را به اورژانس و پلیس اطلاع داد.

آشپز دزد

زن میانسال که بلقیس نام داشت وقتی به هوش آمد به مأموران گفت: من مدیر یک انجمن خیریه مردم نهاد هستم. مدتی قبل زن جوانی به نام کبری که باردار بود نزد من آمد. او در حالی که گریه می کرد گفت که شوهرش به زندان افتاده و او با دو بچه کوچک و در حالی که باردار است تنها مانده و از پس مخارج زندگی اش بر نمی آید. او از من درخواست یاری کرد. کبری گفت برای تأمین هزینه زندگی اش احتیاج به کار دارد و حاضر است در خانه های مردم کارگری کند. من هم دلم برایش سوخت و او را به عنوان آشپز به خانه ام بردم. حتی کبری را به سه نفر از دوستانم که آنها هم شاغل هستند معرفی کردم. گاهی اوقات هم برای خودش یا بچه هایش لباس و مواد غذایی می خریدم. تا اینکه دو روز قبل کبری برای ناهار قورمه سبزی درست کرد و وقتی غذا را خوردم بیهوش شدم. الان هم فهمیدم پول و طلاهایم را سرقت نموده است.

بارداری دروغی

در حالی که تحقیقات برای دستگیری کبری به دستور بازپرس ویژه سرقت ادامه داشت مأموران با سه شکایت سرقت مشابه دیگر روبرو شدند. شاکی ها همان دوستان بلقیس بودند که کبری به عنوان آشپز و کارگر به آنها معرفی شده بود. زمانی که مأموران عکس کبری را به این سه زن نشان دادند همگی وی را به عنوان آشپز خانه شان شناسایی نموده و مدعی شدند: او کبری است و مدتی قبل بلقیس یکی از آشنایانمان او را به ما معرفی کرد. در ادامه آنالیز ها، تیم تحقیق پیروز شدند زن جوان را دستگیر نمایند. زمانی که کبری دستگیر شد کارآگاهان دریافتند وی اصلاً باردار نیست و همه ادعاهایش در خصوص شوهر زندانی و دو بچه کوچکش نیز دروغ بوده است. بدین ترتیب به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، کبری در اختیار تیم کارآگاهان آگاهی نهاده شد و تحقیقات از او ادامه دارد.

گفت و گو با متهم

چرا به دروغ گفتی باردار هستی؟ من اصلاً ازدواج ننموده ام. فقط برای جلب ترحم یک شکم بند بارداری خریدم و ادای زنان باردار را درآوردم.

بلقیس را از کجا می شناختی؟ نمی شناختم. مدتی قبل یک پیامک یاری به افراد احتیاجمند از سوی دفتر خیریه برایم آمد و همان زمان بود که ایده سرقت به ذهنم رسید. به سراغ رئیس این خیریه رفتم که بلقیس بود. به دروغ گفتم احتیاجمندم و او دلش برایم سوخت و مرا به عنوان آشپز در خانه خودش و دوستانش استخدام کرد.

شگرد سرقت هایت چه بود؟ بلقیس را با ریختن داروی بیهوشی در غذایش بیهوش کردم. اما 3 شاکی دیگر کارمند بودند و صبح ها در خانه نبودند. کلید خانه شان را برداشتم و از رویش ساختم. وقتی در خانه نبودند وارد می شدم و سرقت می کردم.